شادی در زندگی
نمی دانم این حس شادی در وبلاگهای نوشته شده از استرالیا ناشی از محیط زنده آنجا است یا بخاطر اینه که افرادی می رن استرالیا که شاد هستن. این حس را در وبلاگهائی که در اروپا نوشته میشه، نمیشه دید. وبلاگهای استرالیائی ( فارسی ) بیشتر در مورد زندگی می نویستند اما وبلاگهای اروپائی بیشتر در مورد کار و شرایط زندگی و اخبار ایران می نویسند.
من فکر میکنم این به سه دلیل هست: یکی اینکه بیشتر ایرانیان مقیم اروپا روشنفکران و مخالفان سیاسی حکومت ایران هستن و ایرانیان مقیم استرالیا رو طبقهای از اجتماع تشکیل میدان که نه نخبه تحصیلی هستن که از طریق پذیرش در دانشگاههای برجسته مهاجرت کنن و نه سرمایه کلان دارن که به آمریکا سفر کنن، و مشکلاتشون با ایران بسیار فانتزی و سطحی است(البته این بحث کلیه و شامل استثناها نمیشه). دوم اینکه فضای اجتماعی حکم بر اروپا بر مبنای واقع نگری و رئالیسم هست و فضای حکم بر کشورهای مهاجر پذیر یک فضای فانتزیه که میخواد به زور تبلیغات هم که شده شادی رو به مردمش القأ کنه، اینو در فضای فیلمهای اروپایی و تفاوتش با سینمای هالیوود که در زمان تبلیغ برای مهاجرت به آمریکا پایه گذاری شد، دید. دلیل سومی که به نظرم میرسه اینه که ایرانیهایی که توضیح دادم، موقع فرار از ایران، فقط به نجات جونشون فکر میکردن و از اول کشور مقصدشون رو انتخاب نکرده بودن که براش رویا پردازی کرده باشن، خیلی وقتا این سازمان پناهندگی سازمان ملل بوده که مقصد رو معلوم میکرده. اما مهاجری که هست و نیست اقتصادیشو تبدیل به دلار کرده و تو جیب وکلای مهاجرت و ... ریخته و تمام رویا هاشو در یک فانتزی زیبا و بدون اشکال تصور میکنه، دلش نمیخواد اعلام اشتباه بکنه و گاهی حتا نمیخواد بدیها رو ببینه و خودشو گول میزنه.
پاسخحذفزمانیکه استرالیا رفته بودم فضای فانتزی مورد اشاره شما را ندیدم و احساس نکردم. بنظر من آب و هوائی که استرالیا داره اجازه نمیده که شما غیر از تفریح و سرگرمی به چیز دیگری فکر کنید. سواحل زیبا و آفتاب خوب در استرالیا ( لبته من سیدنی را دیدم ) شرایط را برای زندگی شادتر مهیا میکنه.
پاسخحذفبر خلاف سواحل نیمه شمالی اروپا که در بیشتر موارد حتی در تابستان هم گرم نیستند. بیشتر مواقع سال هوای آفتابی و گرم نداریم (البته هوای برفی و سرد هم لذت خودش را داره).
در ضمن یک نکته هم اینه که من بیشتر بر اساس مطالب نوشته شده در وبلاگها، قضاوت کردم. قطعا وبلاگ نویسان نمونه کاملی از جامعه نیستند. حداقل الان نیستند.
من البته با استفاده از تجربیات خودم و دوستانم و نگاهی به وبلاگها و آمارها گفتم. البته با نظر شما تا حدودی موافقم، ولی بحث بر سر ایرانیها در کشورهای مختلف بود، وگرنه همین مردمان شمال اروپا، خوشحالترین مردم در آمارها هستن. یعنی آب و هوا روی شاد بودن مردمان بومی تاثیری نداره، ما ایرانیها مردمان ناراضی هستیم و کلا هیچوقت غرورمون اجازه نمیده که احساس رضایت کامل داشته باشیم و اونو اعلام کنیم. دوستای من در آدلاید از گرمای هوای دیوانه کننده شاکی هستن و دوستای کبکی من از سرمای ۵۰ درجه زیر صفر، این همون پیدا نکردن رویاها و فانتزیهای مورد نظرمون در کشور مقصد هست، چون وقتی تو ایران زندگی میکنیم از جهان اول تصور یک محیط بی عیب و نقص میکنیم که با واقعیت جور نیست. در مورد فانتزی هم لازم نیست خیلی راه دوری بریم،فکر کنم همون مقایسه مراسم سال نو در پاریس و سیدنی که در وبلاگ خودتون هست مثال خوبیه، کاری به بحث در مورد درست یا غلط بودن هیچکدوم ندارم ولی این نمایانگر تفاوت دو دیدگاهه که تو متن قبلی بهش اشاره کردم، برای ایرانیها هم میتونه بسته به نوع نگرششون به زندگی، یه کدومش جالب تر باشه.تفاوت ایرانیان مهاجر و تفاوت نگرش اونها رم که قبلان توضیح دادم، بازم تاکید میکنم که اینها فقط مقایسه ساده است و من اصلا در مورد بد و خوب بودن اونها قضاوت نمیکنم. ازت ممنونم که این بحثها رو باز کردی.
پاسخحذفمزدک